شروع به راه رفتن
بالاخر عزیز مامان دوسه روزی بعد از تولدش با اینکه کلی سرماخوردگی و تب رو پشت سر گذاشته بود شروع کرد به راه رفتن و کلی دل مامان غنج رفت براش . اون لحظات بهترین لحظات عمرم بود. که از وقتی تو پا به این دنیا گذاشتی منتظر چنین روز باشکوهی بودم تا برات جشن قدم بگیرم . نو گل باغ زندگیم جز اینکه شماها سالم و سلامت باشید از خدا چیزی نمی خوام . اخه شما خیلی مریض میشین و من هم وقتی شما بیمارین خیلی خیلی عذاب می کشم . نمی خوام حتی بهش فکر کنم .. جشن تولد یکسالگیت بسیارزیبا برگزار شد و پسر خشکلم پا به سال دوم عمرش گذاشت .۱۲۰ ساله شی نور بهشت . اینم ۲ سالگی یعنی یکسال بعده ...